غزال زارع
متولد : 1357 | تهران
از کودکی بخاطر دارم که هرگاه میخواستم به کشف و شهودی برسم، گام در راه برمیداشتم تا با نگاه کردن و تامل کردن در پیرامونم، خوانشی متفاوت از هستی را دریافت کنم. سالهای گذشته و امروز نیز من همانم که بودم اما این بار با تفاوتی در نگرش. گام برمیدارم گاهی برگ خشکیده ای ذهن مرا سیال وار میبرد به جایی که تصورش برایم بسیار لذت بخش است. میشنوم، آری! صداهای گوناگونی که هنگام راه رفتن، توجه مرا به خود جلب میکنند. صدای خندۀ کودکی، گریه زنی، فریاد مردی خشمگین و… گاهی چشمهایم را میبندم که فقط بشنوم تا جهانی متفاوت را متصور شوم. نمیدانم چه رازی در این راه رفتن نهان است که گویا دستان مرا گرفته با خود میبرد تا دری روی من بگشاید. لحظاتی فارغ از روزمرگیها میشوم، نه انگار اینها برای من روزمرگی نیست هرکدوم با دیگری فرق میکند. آری! امروز که به خانه دوستم میروم گویا رنگ برگ درخت آشنا نسبت به دیروز زردتر شده، نمیدانم که چه برسر او آمده، دیروز حالش بهتر بود. امروز صدای خنده کودک دستفروش را نمیشنوم، کجاست؟! من هر روز در ذهنم یادداشتهایی برمیدارم امروز مینویسم، امروز در ذهنم مینویسم که شاید کودک بیمار شده و شاید … باز راه میروم و میروم تا به شهودی متفاوت از دیروز برسم. آه! که چه رمزآلودست و این منم که راه برایم راهگشاست و مونس همیشگی. چه زیباست که باید هرروز راه بروم، ببینم و بشنوم آنچه پیرامون من میگذرد را با تمام حسهایم دریافت کنم. یادم باشد فردا که در حال راه رفتن، بروم بدنبال صدای خنده کودک شاید بیابمش؟!
آثار غزال زارع از سادگی ولی پختگی بسیار برخوردار است. در فضای بصری او هویت شخصی هنرمند نمودار است که نشانی از عشق بیپایانش به مکاشفه در امر (نقاشی کردن) است. | لیلا ثمری
| گالری آثار هنرمند |